۱۳۸۷ مرداد ۲۶, شنبه

چیستان هدف

کمتر فرصت می شود انسان قدری از شتاب روزمره زندگی بویژه در شهر شلوغی مثل تهران باز ایستد و به یک چیستان پاسخ دهد. هدف چیست؟ سوالی بسیار عامیانه و مبتذل است ولی هرچه هست پاسخی را از هرکسی می طلبد. اگر بیکاریم به دنبال کار می گردیم. می خواهیم کاری داشته باشیم که بتوانیم زندگی کنیم. زمانی که کارمان را می یابیم جوری زندگی می کنیم که بتوانیم کارمان را ادامه دهیم. و شاید مثال تندی باشد، همانند حیوانی که گرد سنگ آسیاب می چرخد. زمانی متوجه می شویم که از کل آنچه که در اطرافمان است (فضای طبیعی و فکری) فقط در اتاقکی به ابعاد یک آسیاب قرار داریم و اگر به واسطه بشر بودنمان با یک سری محدودیتها مواجه هستیم محدودیتی بزرگتر را خودمان برای خودمان پدید آوردیم. وقتی به تجربه شخصی، بسیاری از دغدغه های روزانه را در ذهن مرور می کنم می بینم چقدر آنها در افق بلند زندگی کوچک هستند. اما جای تاسف دارد که همین مشغله های کوچک ما را حتی از لحظه ای درنگ نمودن و تأمل کردن باز می دارد و فقط می چرخیم و می چرخیم. کوتاه سخن آن که کاش هر روز را بتوانیم به قدر همان روز زندگی کنیم. وقتی یک روزمان به پایان می رسد همانند کسی باشیم که در یک محیط مفرح بوده و از لحظات بودن در آن محیط نهایت استفاده را نموده است، ما نیز رضایت از گذر همین یک روز را داشته باشیم.
بی گمان روزی که این چنین به پایان می رسد شبی را توأمان با آرامش و آسایشی لذت بخش در پی خواهد داشت.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام و آرزوی توفیق.